سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::



90/9/2 2:44 ع

همیشه فکر میکردم تموم میشه

به قول مامانجون:از این ستون به اون ستون فرجه

گفتم باشه بالاخره فرج ما هم میرسه اما....

چقدر خوب بود تو این دنیا هیچکس بی همزبون نبود

خیلی سخته

چقدر دلتنگ کودکی هستم

چه دوران قشنگی.....

چقدر دلتنگ اغوش پدر هستم

چقدر مهربان بود

چقدر لطیف بود

دوست دارم به یاد قهقهه های کودکی لبخند بزنم اما

نمیشود

چقدر دلتنگ مدرسه ام

به یاد تنبیه ها

به یاد الوچه بعد از مدرسه

هرچه بود قشنگ بود

گذشت

گذشت

خیلی فکرم مشغول بود فقط خواستم بنویسم

 

 




نوشته شده توسط :صابره::نظرات دیگران [ نظر]