شنیدم زنی در مقابل وزیر فرهنگ!!! تک خوانی کرد...
مگر قبل از انقلاب چنین نبود؟
مگر بی قیدی آزاد نبود؟
مگر فعل حرام، حلال نبود؟
پس چرا انقلاب اسلامی؟!!
پس چرا جنگ برای ارزش ها؟
پس چرا بریدن نفس پهلوانان در جبهه ها؟
پس چرا بیوه شدن زنان؟
پس چرا یتیم شدن فرزندان؟
پس چرا تنهایی های من؟
پس چرا گریه های من از فراق پدر؟
آقای وزیر جواب های من را شما میدهید؟؟
نه نه نه نه
نه، نمیتوانید جوابی بدهید
و حتی ارزش های من برای شما ارزش نیست؛ که بار سنگین مسئولیت را بر روی دوش تان احساس کنید
آری زمانه عوض شده است
علی جان یاری ت نمیکنند
و حتی تو را به اندازه سهمی از بیت المال هم نمی خواهند
آقای وزیر
یک زمان پدرم دست بر قلم برد و نامه ای را از سر دل شکستگی به وزیر وقت این چنین نوشت :
"آقای وزیر محسن مرد"
آن روز بر اثر بی مسئولیتی وزیر، محسن پنج ساله بر اثر سرطان مرد
و امروز
من می نویسم
آقای وزیر!
ارزش های ما را به ورطه ی نابودی کشاندی
همان وقت که سعید راد در افتتاحیه سینما فجر از وثوق و هم کیشانش تعریف و تمجید کرد
همان وقت که مهدیه محمد خانی برای شما خواند. خواندنی که شما آواز شنیدید و ما مرثیه ارزش ها را
همان وقت که آیت الله جنتی شما را پدرانه و در نماز جمعه و با شاهد گرفتن امت حزب الله نصیحت کرد
همان وقت که ...
آقای وزیر!
اگر در زمان امام علی می بودید نقش چه کسی را داشتید؟
با امام بودید یا بر امام!؟
"فاعتبروا یا اولی الباب"
نوشته شده توسط :صابره::نظرات دیگران [ نظر]